شاخص های تربیت دینی از نگاه قرآن کریم (1)

پدیدآورعلی ذوعلم

نشریهمجله رشد ( آموزش قرآن )

شماره نشریه7

تاریخ انتشار1389/02/19

منبع مقاله

share 2092 بازدید
شاخص های تربیت دینی از نگاه قرآن کریم (1)

علی ذوعلم
مقدمه

هنگامی که سخن از تربیت اسلامی در آموزش و پرورش به میان می‏آید، غالبا ذهن‏ها متوجه نمودها و نمادهایی در رفتار دانش آموزان می‏شود که تنها می‏تواند علاقه و توجه آنان را به مراسم و مناسک دینی و آداب و رفتار اخلاقی-به معنی خاص آن-نشان دهد.از این رو، شاخص‏های تربیت دینی، به اموری از قبیل:میزان پایبندی به حضور در نماز جماعت مدرسه، میزان توجه به حفظ حجاب، میزان التزام به رعایت ظواهر شرعی و...منحصر می‏شود و حداکثر این است که شاخص‏های اخلاقی از قبیل راستگویی، احترام به والدین، امانتداری و...هم به امور فوق افزوده می‏شود و توفیق یا عدم توفیق تربیت دینی، با این شاخص‏ها سنجیده و ارزیابی گردد.
چنین نگاهی به تربیت دینی، از سویی برخاسته از مبانی معرفت شناختی لیبرالیسم و نگرش غرب جدید به نهاد دین در مصداق مسیحیت ممسوخ و منسوخ است که همراه با امواج فرهنگ و دانش غرب به کشور ما وارد شده و احیانا به عنوان اصول مسلم علمی مقبولیت یافته است و از سوی دیگر بر معارف و فرهنگ دینی معیوب ناقص، تحریف شده و متحیرانه از اسلام متکی است که در طول قرن‏های گذشته، در ذهنیت عمومی جامعه ما رسوخ کرده و هنوز رسوب‏های آن باقی مانده است.البته این نگاه به تربیت دینی، میوه تلخ نگرشی است که دین را مقوله‏ای شخصی و فرعی در زندگی بشر می‏داند و نقش زیر بنایی و جامع آن را در عرصه‏های گوناگون حیات انسانی و تکاملی نوع بشر انکار می‏کند. لذا بین دین و علم، دین و سیاست، دین و دنیا، دین و عقل و...تعارض می‏بیند و هر کدام از این مقوله‏ها را بیگانه و یا حتی متعارض با دین می‏شمارد.نتیجه این نگرش، فروکاهی نقش دین در نظام آموزشی است، تا حدی که تربیت دینی را در ردیف و هم عرض تربیت بدنی، تربیت اجتماعی و تربیت علمی تلقی‏
تصحیح و اصلاح نگرش دست‏اندر کاران اولین گام ضروری برای راه بردن به سوی تربیت دینی مطلوب است
می‏کند و خود به خود، عرصه‏های اصلاح و تقویت تربیت دینی را در حد کتاب‏های درسی تعلیمات دینی، برنامه‏های اوقات فراغت، مراسم و مناسک عبادی و از این قبیل، محدود می‏سازد و انتظار دارد که در بستر نظام آموزشی جدای از دین و در ساختار طراحی شده بر اساس نگرش فلسفی غیر دینی، تربیت دینی دانش آموزان سیر صعودی داشته باشد!

مهم‏ترین مسأله در آسیب‏شناسی تربیت دینی

به نظر می‏رسد در آسیب‏شناسی تربیت دینی، مهم‏تر از هر چیز، آسیب شناسی مبانی نظری تربیت دینی در نظام آموزشی کشور، باید مورد بررسی قرار گیرد.به هر حال، سیاستگذاری‏ها و برنامه‏ریزی‏ها، بر مبانی نظری پذیرفته شده در بین سیاستگذاران و برنامه‏ریزان مبتنی هستند و تا هنگامی که نگرش آنان درباره تربیت اسلامی دچار کاستی و نارسایی باشد، نمی‏توان انتظار داشت که سیاست‏ها و برنامه‏ها، متقن و نتیجه بخش شوند.
به خصوص در عرصه آموزش و پرورش که در سلسله طولی عوامل مؤثر، نقش عوامل مباشر، کم‏تر از سیاستگذاران، برنامه ریزان و مدیران ارشد نیست، وجود آسیب و کاستی در مبانی نظری و بینش مدیران میانی و خرد، دبیران، معلمان، مربیان، کارشناسان و به ویژه اولیای دانش آموزان نیز تأثیری اساسی و تعیین کننده در انحراف و تحریف تربیت دینی دانش آموزان خواهد داشت.

آسیب‏ها و کاستی‏های کنونی

برخی از مهم‏ترین آسیب‏ها و کاستی‏هایی که از بدفهمی، کج فهمی یا عدم درک صحیح و جامع شاخص‏های تربیت دینی ناشی می‏شود و متأسفانه در برخوردها، شیوه‏ها و ساز و کارهای تربیتی حاکم بر آموزش و پرورش ملاحظه می‏گردد، به قرار زیر است:

1.سطحی نگری:

هم در معنی و مفهوم تربیت و هم در شاخص‏ها و ملاک‏های تربیت و نیز در روش‏ها و راهکارهای اصلاح و ارتقای تربیتی دانش آموزان.

2.ظاهر بینی:

توجه بیش از حد به ظواهر امور و غفلت از حقایق و واقعیاتی که در شکل گیری تربیت دینی و اخلاقی دانش آموزان جریان دارد و نیز تقدس مآبی‏های جاهلانه و مضر و گاه ریاکارانه.

3.رفتار گرایی محض یا معنی گرایی صرف:

افراط و تفریط در توازن و تعادل بین ابعاد معنوی و درونی تربیت دنی و جنبه‏های رفتاری و عملی آن، و خروج از حد اعتدال در اهمیت دادن به هر کدام از این دو جنبه و عدم رعایت شاخص‏های دقیق دینی در این عرصه.

4.نگرش تک ساحتی:

بی توجهی و ذو ابعاد بودن تربیت دینی و اهتمام به یک جنبه خاص بر اساس سلیقه‏های شخصی، شرایط زودگذر اجتماعی و گاه به طور ناخوداگاه به انگیزه گریز از دشواری‏ها و تحمل هزینه‏های معنوی جامع نگری در تربیت دینی که غالبا از کاستی‏های معرفتی ناشی می‏شود.

5.پراکنده نگری و عدم نگرش سیستمی و ارگانیک:

فقدان معرفتی اندام واره نسبت به شاخص‏های تربیت دینی و ارتباط متقابل این شاخص‏ها و پیوند«اکمال متقابل» بین این معیارها و نیز عدم توجه به رابطه ارگانیک در شیوه‏ها و راه کارهای تحقق و تسرّی تربیت دینی در دانش آموزان.

6.عوام زدگی:

برآوردن انتظارات عوامانه در اولیای دانش آموزان و یا زمینه‏های اعمال نگرش‏ها و سلیقه‏های عامیانه برخی متصدیان، معلمان، مربیان و مدیران مدرسه‏ها و القائات تربیتی ناصحیح به نام تربیت دینی.

7.سنت زدگی:

خلط معرفتی بین آداب و رسوم و سنن و عادت‏های محلی، قومی و ملی، با شاخص‏ها و معیارهای تربیت دینی، و تأکید بر قالب‏ها یا روش‏های سنتی محض به عنوان قالب‏ها و روش‏های دینی و القای آنچه ارتباطی به دین ندارد، به نام دین.

8.تجدد زدگی:

عدول و فاصله گرفتن از شاخص‏های تربیت دینی و تسلیم و ساده اندیشی در مواجهه با القائات و آموزه‏های مدرنیتی و غربی و عدم استواری و ثبات قدم در تحقق ارزش‏ها و شاخص‏های تربیت دینی به خاطر مصون ماندن از برچسب تعصب یا سنتی بودن و...که غالبا از عدم درک عمیق و صحیح شاخص‏های تربیت دینی ناشی می‏شود.

9.شتاب زدگی:

انتظار کسب نتایج سریع و فوری از تلاش‏ها و اقدامات تربیتی، عدم توجه به ویژگی‏ها، خصوصیات طبیعی در دوره‏های سنی نوجوانی و جوانی و به کارگیری شیوه‏ها و روش‏های منتهی به آثار سریع ولی زودگذر که ناشی از عدم درک عمیق از هدف‏ها و شاخص‏های تربیت دینی است.

10.گفتار درمانی:

جایگزینی «آموزش‏ها و تبلیغات تربیتی»به جای «تربیت»، و به کار گرفتن روش سهل و بی دردسر سخنرانی و توصیه و موعظه‏های غیر متکی به عمل و رفتار صحیح تربیتی، و غفلت از جنبه تکوینی و حقیقی تربیت و آثار عمیق و اجتناب ناپذیر رفتارها و برخوردهای مجموعه عوامل آموزشی و پرورشی در محیطهای علمی و تربیتی.

11.برخوردهای بخشنامه‏ای:

جزم گرایی اداری و تشکیلاتی و صدور نسخه‏های یکسان و مشابه برای محیطها و شرایط کاملا متفاوت و نیز سلب اختیار و عدم اعتماد به عوامل مباشر در امر تربیت دنی و انتظار حل مشکلات از این طریق که خود ناشی از عدم درک عمیق از شاخص‏ها و راهکارهای تربیت دینی است.

اولین گام آسیب زدایی

بنابراین تصحیح و اصلاح نگرش دست‏اندرکاران و تعمیق و اشاعه مبانی نظری متقن و صحیح تربیت اسلامی بین آنان، اولین گام لازم و ضروری برای راه بردن به سوی تربیت دینی مطلوب است. البته اقدامات و گام‏های اساسی و دشوار دیگری از قبیل:تدوین سیاست‏ها و الگوهای مناسب مدیریتی و آموزشی و تربیتی، تربیت نیروی انسانی کارامد و معتقد به مبانی متقن و صحیح و...کارهای بعدی و دراز مدتی است که تنها با عزمی راسخ و ملی، باوری عمیق و الهی و همتی عالی و استوار و در چارچوب برنامه‏های علمی و دقیق می‏تواند تحقق یابد.آنچه این مقاله بر آن است که بدان بپردازد، عناصر و شاخص‏های اساسی تربیت اسلامی هستند.
ابتدا به این موضوع می‏پردازیم که آیا اساسا استخراج و دستیابی به چنین عناصر و شاخص‏هایی امکانپذیر است؟اگر امکانپذیر است، چگونه و از چه منابعی؟و در صورت استخراج و استنباط چنین شاخص‏هایی، آیا این شاخص‏ها برای تربیت انسان امروز با شرایط اجتماعی و تاریخی خاص خود و پس از گذران دوره‏ها و تحولات فرهنگی و علمی بنیادی و شگرف، کارامدی دارند یا نه؟
سپس بر مبنای پاسخ‏های دریافتی، به بیان شاخص‏های تربیت اسلامی می‏پردازیم تا بتوانیم در آسیب شناسی تربیت دینی، فراتر از برداشت‏های سطحی و محدود و با درک صحیح و مستند از مختصات کلی تربیت دینی، مباحث دیگر را دنبال کنیم.تا هنگامی که به این مختصات و شاخص‏ها دست نیابیم و تعریفی اجمالی از معیارهای تربیت اسلامی نداشته باشیم، قطعا سایر مباحث درباره آسیب شناسی تربیت دینی، منقّح و شفاف نخواهد بود، چرا که یکی از مهم‏ترین آسیب‏ها و کاستی‏ها در مبانی نظری تربیت دینی، همین موضوع است.

امکان دستیابی به شاخص‏های تربیت دینی، منابع و شیوه آن

گرچه این موضوع، محور اساسی مقاله حاضر نیست، ولی به‏ عنوان مقدمه‏ای ضروری نمی‏توان از طرح آن صرف نظر کرد.علت اصلی طرح این موضوع، چالش‏های فلسفی و کلامی است که در دوران جدید-حیات علمی و فرهنگی غرب، مدرنیته-درباره مبانی معرفت شناختی دین مطرح شده است.این چالش‏ها، گاه به طور ناخوداگاه، ریشه‏های یقینی معرفت و باور دینی برخی نخبگان فکری جامعه ما را سست ساخته و حتی به دیدگاه‏ها و نگرش‏های برخی نخبگان سیاسی نیز راه یافته است. البته در این فرایند، عوامل و زمینه‏های گوناگون فکری، اجتماعی، روانی و سیاسی دخالت داشته و دارد، ولی به نظر می‏رسد مهم‏تر از همه، ضعف بنیادهای تفکر عقلانی و فلسفی در جامعه ما-به معنی حقیقی و درست آن-است که بستر چنین روندی را فراهم می‏سازد.به هر حال، پرسش درباره قلمرو دخالت اجتناب ناپذیر و جانشین ناپذیر دین در زندگی بشر، چالش اساسی نگاه غرب نسبت به دین بوده که امروزه در محافل فکری جامعه ما نیز مطرح است.
خوشبختانه، مقالات و آثار محققانه و علمی مفیدی در سال‏های اخیر منتشر شده‏اند که مطالب تفصیلی درباره این پرسش را در آن‏ها باید جست 1 *.اما آنچه درباره عرصه دخالت دین در زندگی بشر، با استناد به ادله عقلی و نقلی انکار ناپذیر است، رسالت و نقش تربیتی«دین» است.دین حق، راستین-که امروز جز«اسلام»مصداقی برای آن نمی‏شناسیم.برای تربیت انسان و پرورش«خلیفة اللّه»، به بشریت ارائه شده است و آیات و روایات و دلایل کلامی و فلسفی ارائه شده برای نیاز انسان به دین و نیاز انسان به«امام»و حجت خدا و اسوه عملی و عینی، تردیدی باقی نمی‏گذارند که اساسی‏ترین هدف انبیای الهی، تحقق تربیت انسان در چارچوب شاخص‏های الهی بوده است.
اگر بتوان تردیدهایی را درباره حدود دخالت دین در عرصه‏های اقتصادی و سیاسی، و سطح معقول و منطقی انتظار از آموزه‏های وحیانی در تعیین تکلیف و ترسیم راهکارهای سامان دهی این امور، روا داشت، ولی هیچ تردیدی در این حقیقت وجود ندارد که محور اصلی و هدف نهایی همه آموزه‏ها و معارف دینی، تربیت«انسان کامل»با ویژگی‏ها و مشخصاتی است که در منابع اصلی و اصیل دینی به صراحت بدان پرداخته شده است.
از منظر قرآن کریم، انسان موجودی است ارزشمند و کرامت یافته 2 ، که«خلق»او در بهترین و زیباترین اندازه‏گیری‏ها و قالب‏ها، تحقق یافته است 3 .ولی با برخورداری از توانمندی‏های شگرف و ظرفیت بیکرانه‏ای که در وجود او نهاده شده و با استفاده از هدایت الهی و تأسی به حاملان وحی، سیر تکاملی خود را، خود باید رقم بزند و با تخلّق به اخلاق الهی، «خلق» خود را بسازد تا غایت خلقت او که رسیدن به اوج خلیفة اللهی و خداگونگی است، تحقق یابد.
بنابراین، کارکرد تربیتی دین، ساحتی است که نمی‏توان آن را انکار کرد و اگر در اسلام، احکام و دستورات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هم وجود دارد، همه مقدمه و ناظر بر«تربیت انسان»است و نه ساحت‏ها و رویکردهایی هم عرض و در ردیف آن 4 ، و لذا استخراج و استنباط شاخص‏های تربیت دینی، امری است کاملا ممکن، و بدون توجه به این شاخص‏ها، سخن از تربیت دینی و نقد و ارزیابی نظام تربیتی موجود در جامعه ما، تلاشی است بدون معیاد و بی نتیجه.
اما منابع استنباط و استخراج این شاخص‏ها چیست؟سه منبع اساسی برای استنباط این شاخص‏ها در اختیار ما است که عبارتند از:عقل، کتاب و سنت.البته اعتبار و ارزش کتاب آسمانی و سنت و سیره معصومین(علیهم السلام)از طریق عقل ثابت می‏شود؛همان طور که حجیّت و اعتبار عقل هم کاملا مورد تأیید و تأکید کتاب و سنت قرار گرفته است.تأکید بر این حقیقت لازم است که نقش اصلی سیره و مسلک معصومین(علیهم صلوات اللّه) اجمعین)نه تنها ارائه شاخص‏های نظری، بلکه اثبات امکان تحقق عینی و تبلور خارجی این شاخص‏ها است.شاخص‏های برگرفته از این سه منبع، شاخص‏های تربیت اسلامی هستند.بر خلاف آنچه در فرهنگ مسیحیت منسوخ درباره‏ تفکیک احکام عقل و وحی به چشم می‏خورد و به حق، مورد نقّادی و استنکاف متفکران و فرهیختگان مغرب زمین قرار گرفته است، در فرهنگ اسلام، عقل و وحی، همدوش و مؤید یکدیگر بوده و دو رکن هدایت الهی را در مورد انسان بر عهده گرفته‏اند 5 و بنا به قاعده ملازمه و به استناد ادلّه عقلی، نقلی، احکام نقل و وحی نه تنها تعارضی با هم ندارند، بلکه کاملا همدیگر را تأیید می‏کنند 6 .
استنباط این شاخص‏ها از منابع مذکور، امر پنهان و راز آلود و دور از دسترسی نیست.هر کس می‏تواند با فرا گرفتن روش استنباط و مقدمات آن و البته بدون تحمیل دیدگاه‏های خود بر این منابع، این شاخص‏ها را دریابد و این تلاش، خود مصداقی از «تفقّه در دین»است که برای هر شخص مسلمانی، در حد وسع و توان او، واجب و ضروری است 7 . البته برای کسانی که در مقام سیاستگذاری و برنامه ریزی و مدیریت تربیت جامعه قرار دارند، این تلاش، اهمیت و ضرورتی مضاعف می‏یابد و بلکه می‏توان آن را از شرایط کارشناسی امر تربیت در جامعه اسلامی دانست.
نتیجه این که دستیابی به شاخص‏های تربیت اسلامی، امری است کاملا ممکن که از منابع سه گانه عقل، کتاب و سنت و با به کارگیری شیوه علمی استنباط و اجتهاد، می‏توان آن را استخراج کرد.همین جا یادآوری و تأکید بر این نکته لازم است که این شاخص‏ها، از سویی با فطرت انسان-یعنی مجموعه توانمندی‏ها و تمایلات و گرایش‏های انسانی انسان که لازمه انسانیت انسان است-پیوند خورده و از سویی دیگر، با قواعد و سنن حقیقی و اصیل هستی مرتبط است 8 . هر چند این شاخص‏ها، شاخص‏هایی مطلق از قیود زمان و مکانند که در هر شرایطی قابل تحقق هستند، ولی عینیت خارجی آن، امری است نسبی که همواره قابلیت رشد و تعمیق خواهد داشت.البته هر چه ابزارها و تجربه‏های علمی بشر درباره راهکارهای تحقق این شاخص‏ها بیش‏تر به کار گرفته شود، تعمیم و تحقق آن‏ها عملی‏تر خواهد شد.

شاخص اصلی و کلان تربیت اسلامی

شاخص اصلی و کلان تربیت اسلامی، شامل عرصه‏های فردی، خانوادگی و اجتماعی است و ابعاد و لایه‏های متفاوت وجودی انسان را در بر می‏گیرد.همان گونه که هر فرد انسان دارای هویت و حقیقت واحدی است که جلوه‏ای از توحید حاکم بر نظام هستی است، تربیت او هم«فرایند واحدی» است که گرچه عناصر، نمادها و اجزای پراکنده و متکثری دارد، ولی این تکثر، هرگز نمی‏تواند وحدت جریان تربیت و حاکم بودن روح واحد بر این اجزا را مخدوش سازد.
عرصه تربیت انسان، نمادی از عینیت وحدت در کثرت و کثرت در وحدت است که از دیدگاه کلام، فلسفه و عرفان اسلامی، حقیقتی است متقن، شگرف و حاکم بر همه عرصه‏های نظام هستی.بنابراین، قبل از بیان عناصر و اجزای تربیت اسلامی، باید نگاهی به شاخص کلان و اصلی تربیت اسلامی داشته باشیم.این شاخص کلان و اصلی را در رسیدن انسان به«خداگونگی» می‏توان تعبیر کرد؛تعبیری که از کتاب و سنت گرفته شده است و اگر نصّ منابع وحیانی چنین تعبیری را بیان نکرده بود، هرگز چنین جسارت بلند پروانه‏ای را به خود اجازه نمی‏دادیم.
به تعبیر خلیفه خدا، خداگونه شدن و عبد خدا بودن، سه بیان متفاوت از حقیقت واحدی است که در قرآن و سنت از آن یاد شده است
سه تعبیر«خلیفه و جانشین خدا شدن» 9 ، «خداگونه شدن» 10 و«عبد خدا بودن» 11 ، سه بیان متفاوت از حقیقت واحدی است که در قرآن و سنت از آن یاد شده است. حقیقت و کنه جوهره عبودیت، ربوبیت و«خدایی کردن»است که خلافت و جانشینی نیز همین معنی را می‏رساند.حدیث قدسی«عبدی اطعنی حتی تکون مثلی»، صریحا این قله رفیع را نشان داده و بیان و عمل خاندان عصمت و پیروان و شاگردان آنان از اولیا و اهل معرفت، واقعیت و درستی این شاخص کلان را به اثبات رسانده و تجربه‏های عینی را در اختیار ما نهاده است، صراط مستقیم تربیت اسلامی، همان راهی است که انبیا، صدیقین، شهدا و صالحان پیمودند 12 .
رسیدن به مرحله‏ای که«انسان محبوب و مرضی خداوند متعال شود» 13 بیان دیگری است از شاخص کلان تربیت اسلامی.این مرحله، وجود انسان را به آرامش و اطمینان حقیقی و واقعی می‏رساند و اوج کمال نفس را محقّق می‏سازد و برای دستیابی به این قله، تخلّق به اخلاق حضرت حق-جل و علا-ضروری است 14 .
بنابراین، عناصر تربیت اسلامی و شاخص‏های متکثری که در ادامه بیان می‏شود، اموری جدا و گسیخته از هم نیستند که با یکدیگر متعارض و متنافی باشند و تجمّع و تحقق یکپارچه آن‏ها، ممتنع تلقی گردد. بله، نظام رسمی تربیتی که به معنی گسترده، جامع و عمیق امروزی آن، پیگیری و تحقق این شاخص‏ها را وجهه همت خود قرار داده باشد، هنوز به طور کامل تجربه نشده است، ولی این عدم تجربه عینی هرگز به معنی غیر ممکن بودن آن نیست.

عناصر و شاخص‏های تربیت اسلامی در قرآن

اکنون بدون تطویل و زیاده نویسی، تنها با استناد به آیات نورانی و هدایتگر قرآن کریم، شاخص‏های اساسی تربیت اسلامی را فهرست گونه بر می‏شماریم تا با توجه بدان‏ها، شالوده ریزی نظام تربیت اسلامی در آموزش و پرورش میسر شود.
شایان ذکر است که این شاخص‏ها، با مروری نسبتا کامل در کتاب وحی الهی و پژوهش در مجموع آیات هدایت بخش و نورانی قرآن کریم، استنباط و استخراج شده‏اند و بنابراین می‏توانند، شمایی جامع و مستند از شاخص‏های تربیت دینی را در اختیار ما قرار دهند.

1.معرفت بصیرت

گر خلقت جن و انس برای عبادت بوده است، حقیقت این عبادت، بدون معرفت تحقق نخواهد یافت.پیامبر اسلام(ص)از سوی خدا مأمور می‏شود، صریحا اعلام کند که حرکت او و پیروانش بر مبنای بصیرت و روشن بینی است.اساسا از دیدگاه قرآن، راه رشد و کمال از مسیر انحطاط و گمراهی باز شناخته شده است و لذا، اساس حرکت انسان به سوی کمال و رشد، نمی‏تواند بر جهل و نادانی استوار باشد 17 .

2.عبادت

عبادت نه به معنی محدود و مشهور آن که به معنی قرآنی، از اصلی‏ترین شاخص‏های تربیت اسلامی است؛آن چنان که آیات 63 تا پایان سوره فرقان، «عباد الرحمن» را توصیف می‏کند، بسی شاخص‏ها و معیارهای تربیت اسلامی، در همین عنصر ممتاز و برجسته نهفته است.این معنی عمیق و گسترده از عبادت که در عمق خود، انسان را به ربوبیت سوق می‏دهد، متکی بر عناصر بینشی و اعتقادی و ارزش‏های فردی و اجتماعی است. تواضع، انفاق، شب زنده‏داری و مناجات با خدا، وفق و مدارا، برخورد کریمانه با افراد نادان، عفت و پاکدامنی، رعایت حق حیات انسان‏ها، توجه به هدف‏های تربیتی در خانواده و این قبیل ارزش‏ها، خصوصیات و صفات عابدان است. کسانی که«تعبد»را در برابر«تعقل» می‏پندارند، در حقیقت معنای تحریف شده عبادت را پذیرفته‏اند و گرنه، روح تعبد راستین، جز بر مبنای تعقل و معرفت حقیقی، نمی‏تواند تحقق یابد؛که:«انما یخشی اللّه من عباده العلماء 18 .»
*زیر نویس‏ها در قسمت نهایی که در شماره بعدی مجله چاپ خواهد شد، ارائه می‏شود.